خطاب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به امیرالمومنین (علیه السلام)
خطاب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله به امیرالمومنین (علیه السلام)
قال النبی صلی الله علیه و آله: یا علی ترید ستماء الف شاه او ستماه الف دینار او ستمات الف کلمه؟
قال: یا رسول الله ستماه الف کلمه
فقال صلیﷲ علیه و آله: اجمع ستماه الف کلمه فی ست کلمات، یا علی!
اذا رایت الناس یشتغلون بالفضائل فاشتغل انت باتمام الفرایض .
و اذا رایت الناس یشتغلون بعمل الدنیا فاشتغل انت بعمل الاخره.
و اذا رایت الناس یشتغلون بعیوب الناس فاشتغل انت بعیوب نفسک
و اذا رایت الناس یشتغلون بتزیین الدنیا فاشتغل انت بتزیین الاخره.
واذارایت الناس یشتغلون بکثره العمل فاشتغل انت بصفره العمل.
و اذا رایت الناس یتوسلون بالخلق فتوسل انت بالخلق (۱)
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به حضرت امیر المومنین (علیه السلام) نمود و فرمود: یا علی ششصد هزار گوسفند را دوست دارید یا ششصد دینار و یا ششصد هزار کلمه؟
علی (علیه السلام) فرمودند: ششصد هزار کلمه را دوست دارم، رسول گرامی صلیالله علیه و آله فرمودند: علی جان من ششصد هزار کلمه را جمع کردم در شش کلمه:
اول: وقتی که دیدی مردم مشغولند به فضیلت تو مشغول باش به واجبات.
دوم: وقتی که تو دیدی مردم به عمل دنیا مشغولند تو به عمل آخرت مشغول باش.
سوم: هنگامی که دیدی مردم مشغولند به عیب جویی کردن از دیگران تو مشغول باش به عیب خودت.
چهارم: وقتی که دیدی مردم به زینت دنیا مشغولند تو به زینت آخرت مشغول باش
پنجم: وقتی که دیدی مردم به زیادی عمل به عبادت مشغول هستند تو به صفت یا به حقیقت عمل مشغول باش
ششم: وقتی که دیدی مردم مشغول هستند به دامن گرفتن دیگران و متوسل شدن در خانه این و آن تو متوسل باش به خالق (او است که همه کارها را درست میکند نه مردم) اگر انسان خداوند تبارک و تعالی را رها کند و متوسل به دیگران شود خداوند هم او را رها میکند اگر اطاعت از خدای سبحان بشود خداوند همه را مطیع امر او قرار می دهد در قضیه حضرت یوسف را ملاحظه بفرماییـد:
وَقَالَ لِلَّذِی ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا: “اذْکُرْنِی عِندَ رَبِّکَ” فَأَنَسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ. (۲)
و به آن یکی از آن دو نفر هم زندانی یوسف بود که می دانست که رهایی می یابد گفت: مرا نزد صاحبت (که همان سلطنت مصر باشد) یاد آوری کن ولی شیطان یاد آوری او را نزد صاحبش از خاطر وی برد و یا آنکه یوسف بدست فراموشی سپرده شد و چند سال در زندان باقی ماند.
مثل اینکه آیه شریفه می خواهد بفرماید که شیطان یاد خدا را از خاطر یوسف برد برای اینکه بغیر خدا توسل جست خلاصه مفسرین احتمالاتی دادهاند.
پی نوشت:
(۱) اثنی عشریه ص ۲۲۹
(۲) سوره ۱۲ آیه ۴۲.